´°●¤دلنوشته ¤●°`

حرفهایم با خدا

´°●¤دلنوشته ¤●°`

حرفهایم با خدا

۲۳ مرداد- جشن تولد جوجه ها

 

سلام 

امروز از ساعت ۸صبح بیدار شدیم و بلافاصله مشغول آماده کردن تدارکات جشن تولد شدیم. من و عاطفه سالاد الویه رو درست می کردیم و خانومی کیک ژامبون مرغ و حدیثه و فاطمه مواد اسپاگتی با سوسیس رو آماده می کردن. بقیه هم میوه می شستن و حواسشون به دوقلو ها بود و مامانم ناهار که لوبیا پلو بود رو آماده می کرد. خلاصه که تا ظهر دستمون بند بود و بعد از ناهار که با سرعت خوردیم بازم مشغول کار شدیم و حدود ساعت ۴ همه چیز ردیف بود. صبح هم ساعت ۱۰ خاله معصوم رسید تهران وکلی از دیدنش خوشحال شدیم. خاله صدیق اینا و خانواده های سه تا دایی های شوهر خواهر اومدن و مجلس شلوغ شد و آقایون رفتن برای خودشون پیک نیک با کلی تجهیزات و بلال و بدمینتون و اینا. دیگه کلی آهنگ و بزن و برقص و شوخی و خنده و تنقلات و چایی و کلوچه و میوه و اینا بود. بعدشم که شام رو خوردیم که به صورت سلف سرویس بود و روی میز چیده بود. بعد از شام هم کادوها رو باز کردیم. من و خواهری سکه٬‌داداشی یه تراول ۵۰ تومنی٬ مامان و بابا دوتا پتوی نوجوان که از مکه خریده بودن برای تولدشون٬ خاله معصوم یه گردنبند برای ستاره و یه ماشین شارژی برای سجاد٬ یگانه یه بازی فکری خونه سازی بزرگ٬ زندایی مرضیه دو دست بلوز و شورت خیلی خوشرنگ و خوشگل٬ پروین هم یه استخر بادی و یه صندلی بادی. خاله ها هم هر سه تا شون سکه گذاشته بودن. خانومی و سهیل هم برای ستاره یه النگوی ناز و برای آقا سجاد هم یه نیم سکه . ساعت ۱۱ هم مهمونا رفتن و ما هم بعد از جومونگ دیدن آقایون خوابیدیم. 

همه چیز خیلی عالی بود.. 

تولدتون مبارک عشقهای خاله ماهی..ایشالا ۱۲۰سالگیتون در کمال صحت و زیر سایه ی پدر و مادر گلتون.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد