سلام
امروز صبح مامان حدود ساعت ۹ میخواست بره خونه ی دوستش و طبق معمول همینجور که من مست و ملنگ خواب بودم کلی برای غذا بهم سفارش کن که این کارو بکن و اون کارو بکن و مرغ رو بشور و بذار بپزه واسه ته چین و این مسائل! منم یکی درمیون میشنیدم و جالبه که آخر هر جمله هم ازم امتحان می گرفت ببینه من حواسم هست یا نه! منم آخر هر جمله می گفتم موبایلتو حتما وردار!:دی
خلاصه حدود ساعت ۱۰ بیدار شدم و دیدم بابا مرغ تازه گرفته و تمیز و خورد کرده. زنگ زدم به مامان و دوباره هرچی اینجا گفت برام تکرار کرد. منم مچ دست چپم از دیروز خیلی درد می کرد. بهش فشار اومده بود. با یه دست و البته همراه دستکش مرغ ها رو شستم و انداختم تو قابلمه و افزودنی های مجاز(!!!) هم بهش زدم و اومدم پای کامپیوتر. حدود یازده بود مامان اومد.
بقیه ش رو باهم انجام دادیم و یه ته چین توپ ازش در آوردیم!
ظهر داداشی و خواهری اومدن و دور هم خوردیم و دراز کشیدیم.
عصری هم کار خاصی نکردم و بیشتر وقتم رو آنلاین بودم.
کتاب مسخ کافکا رو هم شروع کردم به خوندن. امیدوارم زیاد فلسفی نباشه.
ساعت ۸.۱۵ شب هم فیلم مادرزن سلام رو گذاشت که من و مامان و خواهری دیدیم.
دیگه اتفاق خاصی نیفتاد.
حدود ساعت یک خوابیدیم.
سلام [گل]
دست مریزاد و خداقوت ....
ما در http://7khatha.com هستیم. حتما سر بزنین. امکانات جالبی داره. چت روم صوتی تصویری قوی و انجمن هم داره . هر یوزر میتونه صفحه شخصی (شبیه به 360 ) داشته باشه و کلی امکانات دیگه که ارزش امتحان کردن رو داره دوست من.
[گل] به امید دیدار [گل]
سلام.
چطوری ؟
یه چند روز هست که سرویس ترجمه گوگل واسه زبان فارسی هم راه افتاده. چون کارت ترجمه است گقتم بهش یه نگاه بندازی . میتونه مفید باشه. با این که غلط هم داره. اول کاره دیگه.
http://translate.google.com
سلام
خوبم ممنون
شما خوبین؟
نظرتونو راجع به نامه ی غزه نگفتین ها!
من دعوت رسمی کرده بودم ازتون!