´°●¤دلنوشته ¤●°`

حرفهایم با خدا

´°●¤دلنوشته ¤●°`

حرفهایم با خدا

۲۷خرداد

سلام 

امروز صبح مامان اینا می خواستن برن خرید و در حالیکه من خواب بودم مامان کلی سفارش غذا رو بهم کرد و منم گاگول وار یه چیزایی دستگیرم شد. ناهار چلو ماهیچه بود که خودم با صلاحدید خودم خاموش کردم و نمک و این جور چیزا بهش زدم!:دی 

بعد هم برای خودم کشیدم توی ظرفم و راه افتادم برم که مامان اینا اومدن با یه عاااااااااااالمه خرید میوه و انواع خوراکی های توپس و شوینده و این مسائل. بعدشم چون خاله محبوبه زنگ زده بود به مامان گفتم و مامان زنگش زد و منم همون موقع زدم بیرون.

 اول یه سر رفتم دانشگاه. بعدش هم رفتم شرکت. 

ناهار خوردیم  چلو ماهیچه و عدس پلوی بسیار خوشمزه اما خب فکر می کنم گرما زده شده بودم که اصلا هیچ اشتهایی نداشتم. 

بعدشم که خوشبختانه یه ترجمه ی خوب اومد و مشغول شدم. دیگه تا حدود ساعت ۷.۵ مشغول بودیم و بعد هم تعطیل کردیم. 

مستقیم اومدیم خونه و من می خواستم دوش بگیرم که فشار آب کم بود. 

برای همینم یه کمی دراز کشیدم و کتاب خوندم و بعدم آنلاین شدم تا حدود ساعت ۱۰.۵. بعدشم رفتم حمام و وقتی اومدم کتاب رو تموم کردم و خوابیدم. 

همین!

نظرات 2 + ارسال نظر
فان شاد.کام چهارشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 06:50 ب.ظ http://www.funshad.com

سلام
سایت ما شروع بکار کرده و خوشحال میشیم که افتخار بدید و یه سری به سایتمون بزنید و در گروه ما هم عضو بشید. یه بار دیدنش ضرری نداره . میخوایم با کمک شما بزرگترین گروه و اجتماع بچه های ایرونی رو تشکیل بدیم و با هم شاد باشیم و با هم لحظات خیلی خوبی داشته باشیم. اگه افتخار بدی و در گروه ما عضو بشی خیلی خوشحال میشیم.
راستی حتی میتونید برای اعضای گروه مطالب مورد علاقت رو هم بفرستید و مطالب و وبلاگتون رو به بیش از ۵۰۰۰۰ عضو گروه معرفی کنید.
ممنونم

محسن جمعه 29 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:20 ق.ظ

سلام

شما کامنتای منو جواب نمیدی
مگه اینکه سرکار خانم خانومی بیاد اینجا و کامنت منو جواب بده!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد