´°●¤دلنوشته ¤●°`

حرفهایم با خدا

´°●¤دلنوشته ¤●°`

حرفهایم با خدا

۲۳ خرداد- نتیجه ی انتخابات تقلبی!

سلام 

امروز با صدای مامان و داداشی که داشتن درصد های آرا رو می خوندن بیدار شدم و وقتی دیدم اینجوریه مطمئن شدم یه جای کار می لنگه! 

بعدشم با تماسی که با تهران و مشهد داشتیم فهمیدیم چی به چیه اما خب چاره ای نیست یعنی فعلا دست مردم به هیچ جا بند نیست. تا ظهر آنلاین بودم و اخبار رو دنبال می کردم. تهران که حسابی بزن بزن و درگیری بود. واقعا ملت رو خر گیر آوردن هااااااااااااا!! بیچاره اون سه نفری که خودشونو به کشتن دادن یا اونایی که میدیدم خونی و مالی افتادن زیر دست و پای پلیس. 

خلاصه تا ظهر همین بود برنامم و اینکه با پدیده و زهره تلفنی حرف زدم که زهره می خواست بره مشهد و پدیده هم از نتایج مثل همه ی مردم دیگه شوکه بود. 

بابا جگر خرید و من تمیز و خورد کردم و مامان سرخ کرد و بابا هم کباب. داداشی اومد دور هم خوردیم و من دوباره آنلاین شدم تا حدود ساعت ۳ که خواهری اومد و رفتیم خوابیدیم. 

عصری باز آنلاین بودم و عکس های درگیری تهران رو میدیدم و با چندتا از دوستا چت کردم.  

با آقای ناصری هم تلفنی صحبت کردم ظهر. 

الانم می خوام برم کتاب بخونم. 

فعلا همین.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد