´°●¤دلنوشته ¤●°`

حرفهایم با خدا

´°●¤دلنوشته ¤●°`

حرفهایم با خدا

۲۶ خرداد- تولد پدیده

سلام 

امروز هم مثل دیروز و روز قبل و قبل ترش... 

با این تفاوت که تولد پدیده هم بود و صبح زنگ زدم بهش تبریک گفتم. اما نه اون حس و حال تولد داشت نه من شور و شوق همیشگیمو داشتم. 

ظهر بابا کباب درست کرد و جای همگی خالی داداشی که اومد دور هم خوردیم و من مشغول شستن ظرفها شدم که خواهری هم اومد و ناهارشو خورد و دراز کشیدیم یک ساعتی. 

عصری هم ادامه ی کتابم رو خوندم و بعدم که آنلاین شدم. 

آقای ناصری از تهران برگشت و من فردا می رم سر کار. 

همین.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد