سلام
امروز صبح حدود نه و نیم بود که با چشمانی خوابالو! بیدار شدیم و تا خود ظهر هم خواب از سرمان نپرید!
از اونجایی که ناهار نداشتیم رفتم دانشگاه و اسنک خوردم و بعدم رفتم سر کار.
ظهر حدود ساعت سه به موبایل بابا زنگ زدم و احوالپرسی کردم.
دیگه تا ساعت ۸ مشغول بودیم و کلی از دست آقای امیری و منصوری خندیدم.
ساعت حدود یکربع به ۸ هم شکوه زنگ زد.
بعد هم جمع کردیم اومدیم خونه.
قرار بود خانومی اینا امشب بیان که نشد و افتاد به فردا.
شب مناظره ی بین آقای میرحسین و احمدی نژاد بود که کلی حال کردیم و خندیدیم به بازیگر طنز ماجرا!
یه چیزی شده بود تو مایه های برنامه های مهران مدیری!!
با خانومی هم تلفنی حرف زدیم.
خاله محبوبه هم زنگ زد
خواهری خوابه
من و داداشی هم که سر سیستم ها مون هستیم
الانم میرم لالا
امروز هم روز خوبی بود